لپین



مدت زیادی از دیروز و امروز رو به دانلود کردن پی دی اف کتابهای انگلیسی و فرانسه گذروندم. ته دلم میدونم بسیار احتمالش بالاست که نخونمشون، ولی آرشیو بی دردسریه. کم حجم. بالاخره یه جوری باید احساسات فروخورده م رو سرکوب کنم و به اعماق عمیق تری بفرستمشون. چرا دیگه چایی ها مزه قدیم رو نمیدن؟ دو روز مونده به اولین جلسه تراپیم و همه بدبختیام داره یادم میاد. نمیخوام لیست کنم که یادم باشه راجع بهشون حرف بزنم چون احمق به نظر میام. دلیل منطقی ای نیست ولی حداقل واقعیته. شما فکر کنین گفتم چون دفعه پیش که اینکار رو کردم، به لیسته نگاه کردم و میتونم قسم بخورم برای چندلحظه به خودم مغرور شدم. و خب در نهایت باعث شد احمق به نظر بیام. 

تازگیا که نه، چندین ساله عادت مسخره ای پیدا کردم که تعداد دوستام رو میشمارم. اسماشونو مینویسم تو کاغذ. انگار میخوام مطمئن شم تعداد مناسبی ان و هنوز انسان تنهایی به حساب نمیام. من مثل سگ می ترسم که تنها باشم. با اینکه ممکنه  تو کل روز با کسی حرف نزنم و انسانهایی که دوست دارم باهاشون معاشرت کنم دو سه تا بیشتر نباشن.  کاش از تو چشمام معلوم بود. اینجا سرده. دستام یخ زده و تایپ کردن سختمه. ولی دستای من همیشه یخه. ربطی نداره به اینکه پنجره اتاقو باز گذاشتم و سوییشرت پوشیدم و خودم رو پتوپیچ کردم. سرما بهم احساس امنیت میده. تو سرما آدما رو بیشتر دوست دارم. خودم رو هم. دلم میخواد آهنگ مبتذل بذارم. یه روزی یه رساله در باب ابتذال مینویسم. الان میفهمم که تحمل بار احساسی برای من سخته، مثبت و منفی. برای همین چند وقت یه بار به ابتذال رو میارم. وقتی همه چیز سطحی و مسخره و آبکیه راحت ترم. نسبت به دنیا بی اعتماد شدم. میترسم هندزفریم خراب شه و استفاده ش نمیکنم چون پول ندارم درست حسابیش رو بخرم. می ترسم همه چی تموم شه. ناپایدار بودن همه چی توی جهان داره میره زیر استخونم. چی میمونه بالاخره؟ کاش از پلاستیک ساخته شده بودم. 

وقتی داشتم مسواک میزدم یاد ترم یک دانشگاه افتادم. وقتی استاد زبان فارسیه اومد گفت یه چیزی بنویسین و من وحشت کردم. دو سال بعدش وقتی استاد انشای فرانسه هم گفت یه چیزی بنویسین وحشت کردم. و هزار بار این وسطا که یه چیزی خواستم بنویسم و وحشت کردم. حتی نه، نه فقط نوشتن. خواستم هر کاری بکنم و وحشت کردم. که چی؟ چی میخواد بمونه ازت؟ 

 

 

پ.ن: همونطور که مشاهده کردید خودمم نمیفهمم دارم چی میگم. در واقع فکر نکنم در آینده هم تو یه پست از یه موضوع واحد حرف بزنم. از نظر فیزیکی برام مقدور نیست.

 


تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

نمایندگی فروش خدمات تعمیر کولر گازی اسپلیت در شیراز - عظیمی computer scince سید الساجدین داستان های قرآنی رنگارنگ جایی برای همه انجام تمام پروژه های دانشجویی و چاپ کتاب و ترجمه و تایپ دانلود فیلم محمد حسین عزتی qshop140022